از مدیریت استراتژیک تا مارکتینگ؛ چطور یک کسب‌وکار رقابتی بسازیم؟



dietiic – سرویس علم و تکنولوژی: در دنیای امروزی پر از رقابت و پویایی، حضور در فضای دیجیتال برای هر کسب و کاری ضروری است. از این رو، دیجیتال مارکتینگ به عنوان یکی از ابزارهای حیاتی در دستیابی به اهداف بازاریابی و افزایش فروش از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اما چالش‌ها و امکاناتی که این عرصه با خود به همراه دارد، نیازمند دانش و تخصص یک دیجیتال مارکتر حرفه‌ای و البته چیزهایی فراتر از آن است.

در این گفت‌وگو با  دکتر نادیس حسنی نگاهی عمیق‌تر به این حوزه مهم داشتیم و آن را از منظر مدیریتی بررسی کردیم. حسنی با داشتن سوابق متنوع در حوزه تبلیغات آفلاین و آنلاین و آشنایی جدی با دنیای هنر نگاهی متفات به ماجرای مارکتینگ دارد و معتقد است امروز دنیای دیجیتال مارکتینگ از فقدان مدیریت استراتژیک کسب‌وکارها رنج می‌برد، به همین دلیل گاهی بهترین کمپین‌های مارکتینگ هم بی‌هدف و غیر موثر عمل می‌کنند.

حسنی که سابقه کار با چندین برند مطرح در حوزه مشاوره مدیریت، برندینگ و تبلیغات را داشته  می‌گوید که هوش مصنوعی تبدیل به بخشی جدایی ناپذیر از دنیای مارکتینگ شده و نه تنها باعث صرفه‌جویی در منابع گشته است بلکه امکان تجزیه و تحلیل دقیق‌تر را مهیا می‌کند، اما استفاده از آن نیاز به مهارت دارد.

در ادامه با dietiic همراه باشید و این گفت‌وگوی کاربردی با نادیس حسنی را بخوانید.

سوال بسیاری این روزها  این است که آیا همه به دیجیتال مارکتینگ و تبلیغات دیجیتال نیاز دارند؟

واقعیت این است که اتکا به روش‌های سنتی دیگر جوابگو نیست. همه کسب‌وکارها به دیجیتال مارکتینگ نیاز دارند، اما نوع و مقدار نیاز به تبلیغات دیجیتال بستگی به نوع کسب‌وکار، هدف بازاریابی و بودجه آن دارد. برخی کسب و کارها ممکن است نیاز به یک استراتژی تبلیغات دیجیتال همه جانبه و گسترده داشته باشند، در حالی که دیگران ممکن است فقط به یک حضور آنلاین ساده، اما موثر و کاربردی نیازمند باشد.

اولین مسئله مهم در تشخیص نیاز کسب‌وکار به دیجیتال مارکتینگ به نوع آن باز می‌گردد. زمینه‌ای مانند فروشگاه‌های آنلاین، به طور طبیعی بیشتر به دیجیتال مارکتینگ وابسته هستند، در طرف مقابل یک کافی‌شاپ محلی یا یک کفش فروشی نوپا بیشتر به تبلیغات محلی نیاز دارد. البته در مورد دوم هم می‌توان نگاهی گسترده داشت و روی فضای آنلاین متمرکز بود.

نکته دیگر این است که اگر هدف شما جذب مشتریان جدید است، شما ممکن است نیاز به استراتژی تبلیغات دیجیتال گسترده داشته باشید که شامل تبلیغات، بازاریابی محتوایی، تبلیغات کلیکی ،پری رول ها ، نوتیفیکیشن ها ،تبلیغات در موتورهای جستجو ،تبلیغات وابسته به لوکیشن ، بازاریابی ایمیل و اینفلونسر مارکتینگ باشد،  اما اگر هدف شما حفظ مشتریان فعلی است، شما ممکن است بتوانید با استراتژی‌های ساده‌تر و کم هزینه‌تر مانند اس‌ام‌اس مارکتینگ و چند ابزار دیگه کار کنید.

در آخر هم باید توجه کرد بودجه یک عامل مهم در تعیین استراتژی دیجیتال مارکتینگ است. برخی تکنیک‌ها، مانند تبلیغات پرداخت شده، ممکن است هزینه بیشتری داشته باشند و برای کسب و کارهای کوچک یا کسب و کارهایی با بودجه محدود مناسب نباشند. در حالی که تکنیک‌های دیگر، مانند بازاریابی محتوایی ممکن است هزینه کمتری داشته باشند اما نیاز به زمان و تلاش بیشتری دارند.

پس پیش از هر چیز نیاز است که هر مجموعه و مدیرانش از خود شناخت داشته باشند و تصمیمات درستی بگیرند.

دقیقا. صرفا با تکیه بر دیجیتال مارکتینگ – و آن هم صرفا اینستاگرام- نمی‌شود حضور موثری در فضای اینترنت داشت. باید نگاهی جامع به کسب و کار داشت و با  نگاهی همه جانبه و یک مدیریت استراتژیک ضمن اداره کسب و کار تبلیغات آن را راهبری کرد.

با این نگاه جایگاه بودجه کجا است؟ این روزها برخی مدیران استراتژیست و دیجیتال مارکترها می‌گویند بودجه مسئله اول نیست و ایده است که مهم است و یک دیجیتال مارکتر اول از بودجه حرف نمی‌زند.

اگر کسی به شما می‌گوید بودجه در تبلیغات مهم نیست و هر کس از شما درباره بودجه پرسید حرفه‌ای نیست، مطمئن باشید یا دانش کمی دارد یا در حال طعمه گذاشتن برای شما است.

اصلا شاید بتوان یک تعریف از مدیریت کسب‌وکار را «مدیریت درست بودجه» دانست، یعنی شما با توجه به بودجه بهترین بازدهی را از کسب‌وکار خود طلب می‌کنید. بودجه محدودیت‌ها و امکانات ما را مشخص می‌کند و بسیار مهم است. یک ایده هر چقدر هم خوب باشد با توجه به بودجه اجرایی می‌شود. استثناها را نباید به قاعده تبدیل کرد.

در نتیجه من عمیقا توصیه می‌کنم کسب‌وکارها – چه کوچک چه بزرگ- پیش از ورود به دنیای تبلیغات تکلیف حساب و کتاب مالی خود را مشخص کنند و ببینند اولویت‌های مدیریتی آن‌ها چیست و بعد با تناسب با آن نیازها وارد دنیای تبلیغات شوند.

شما بیش از آن که روی تبلیغات تاکید کنید روی مدیریت تاکید دارید، آیا توجه به مسئله مدیریت کسب‌وکار تا این اندازه مهم است.

بله قطعا! کسب‌وکاری که از یک مدیریت استراتژیک، بهینه و آینده‌نگر بهره نبرد حتی با بهترین تبلیغات هم موفق نمی‌شود. اجازه دهید برای شما مثالی ساده بزنم. تصور کنید من برای شما کمپین تبلیغاتی طراحی می‌کنم که با کم‌ترین هزینه، بیشترین مشتری ممکن را برای کسب‌وکار شما به ارمغان آورد.

اما مجموعه شما توان مدیریت این حجم از مشتری را نداشته باشد. آن وقت دو اتفاق رخ می‌دهد. در گام اول هزینه‌ای که در تبلیغات کرده‌اید هدر می‌رود چون عملا نمی‌توانید محصول به دست آمده را برداشت کیند. در گام دوم مشتری‌ها به دلیل عدم دریافت پاسخ مناسب با نارضایتی شما را ترک می‌کنند و برند شما آسیب می‌بیند.

کافی است کمی فکر کنید تا ده‌ها مورد از چنین مواردی را به خصوص در مورد برندهای متوسط ببینید. تبلیغ موفقی که قرار بود کسب‌وکار را متحول کند آن را نابود می‌کند، چرا؟ چون نگاه استراتژیک و آینده‌نگران در مدیریت کسب‌وکار وجود ندارد.

پس اول مدیریت استراتژیک و دوم تبلیغات.

بله. اول مدیریت مجموعه را بهینه کنید و بعد دنبال دیجیتال مارکتینگ بروید.

چطور می‌توان نیازهای کسب و کارمان در دنیای تبلیغات دیجیتال را شناسایی کنیم؟

برای شناسایی نیازهای کسب‌وکار خود در دنیای تبلیغات دیجیتال، ابتدا باید هدف بازاریابی خود را تعریف کنید، هدفی که از همان نگاه مدیریتی درست به دست می‌آید.

این هدف می‌تواند افزایش آگاهی نسبت به برند، جذب مشتریان جدید، حفظ مشتریان فعلی یا افزایش فروش باشد. هدف بازاریابی شما باید همراه با معیارهای قابل اندازه‌گیری باشد تا بتوانید عملکرد خود را ارزیابی کنید.

بعد از تعریف هدف بازاریابی، باید بازار هدف خود را تحقیق و تعیین کنید. این به شما کمک می‌کند تا بفهمید کدام گروه از افراد بیشترین احتمال را دارند که به مشتریان شما تبدیل شوند.

بعد از تعیین بازار هدف، باید بررسی کنید که کدام کانال‌های دیجیتال برای رسیدن به این بازار هدف بیشترین بازدهی را دارند. این کانال‌ها می‌توانند شامل شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت‌ها، وبلاگ‌ها، ایمیل‌ها، ویدیوها و بیشتر باشند.

در نهایت، باید به طور مداوم عملکرد تبلیغات دیجیتال خود را ارزیابی و بهبود بخشید. در این مسیر اعتماد کارفرما به نیروی دیجیتال مارکتینگ بسیار مهم است چون این مسیر زمان بر است و رسیدن میوه‌های آن یک شبه ممکن نیست.

این روزها بسیاری دغدغه هزینه تبلیغات را دارند، چطور باید این هزینه را مدیریت کرد و از هدر رفت آن جلوگیری کرد؟

دو ابزار برای این کار وجود دارد اول: مدیریت هوشمند و دوم هوش مصنوعی ولی شما باید بدانید که دنیای تبلیغات ذاتا هزینه بر است.

وقتی یک محصول با ارزش یک میلیارد تومان دارید نمی‌توانید توقع داشته باشید با صد میلیون بودجه آن را تبلیغ کنید و بعد هم و وایرال شدن و فروش آن را شاهد باشید.

اما برای مدیریت تبلیغات و جلوگیری از هزینه بیهود، باید یک هدف و بعد یک بودجه دقیق تعیین کنید و به طور مداوم عملکرد تبلیغات خود را ارزیابی کنید. استفاده از ابزارهای تحلیلی می‌تواند به شما کمک کند تا بفهمید کدام تبلیغات کارآمد هستند و کدام‌ها نیستند.

اینجا همانقدر که نیاز به اعتماد کارفرما است، نیازمند انعطاف دیجیتال مارکتر هم هستیم. نباید از پذیرش اشتباه فرار کرد. هر جا متوجه شدید مسیر شما غلط است اشتباه خود را اصلاح کنید، اما توجه داشته باشید اگر به مسیر خود اطمینان دارید باید صبور باشید و کار خود را ادامه بدهید.

مدیریت و هوش مصنوعی چطور به ما در مدیریت هزینه کمک می‌کند؟

مدیریت استراتژیک ابزار اول و هوش مصنوعی ابزار آخر صرفه جویی هزینه است. مدیریت درست باعث می‌شود هدر رفت هزینه کاهش یابد و با معقول‌ترین هزینه بیشترین دست‌آورد کسب شود.

در طرف دیگر هوش مصنوعی به شما دقیق‌ترین تحلیل‌ها را می‌دهد و باعث می‌شود کمپین‌های شما بهینه بماند و متوجه شوید در کدام نقطه هزینه موثر یا غیرموثر بوده است.

اما این روزهای همه دنبال وایرال شدن هستند، آیا الزما دیده شدن منجر به فروش می‌شود؟

یک چیز را باید به خاطر سپرد. بازدیدهای زیاد به تنهایی به فروش منجر نمی‌شود. برای تبدیل بازدیدکننده به مشتری، باید یک فرآیند فروش موثر داشت که شامل تولید محتوای کیفیت بالا، ارائه پیشنهادات جذاب و فراهم کردن یک تجربه خرید عالی است.

پس من به تمام بازیگران این حوزه توصیه می‌کنم صرفا برای بازدید بیشتر دست به هر تبلیغ و ترفندی نزنند. این که شما برای تبلیغ کلاس آموزشی خود سراغ صادق بوغی بروید یا ساندویچ را با ستاره مافیا تبلیغ کنید چه اثری برای برند شما دارد؟ فروش؟ آگاهی از برند؟ یا تمسخر و ضربه خوردن برند؟

این جا هم باز ضرورت نگاه همه جانبه به چشم می‌آید نگاه استراتژیک که آلوده به عمل‌گرایی محض و هیجان زدگی نشود و بتواند در هیجانی‌ترین موقعیت‌ها بهترین تصمیمات ممکن را بگیرد.

در صحبت‌های چند بار به برند اشاره کردید. چگونه می‌توانیم با استفاده از تبلیغات دیجیتال برند خود را بسازیم و تقویت کنیم؟

برای ساخت و تقویت برند با استفاده از تبلیغات دیجیتال، باید یک استراتژی برندینگ قوی داشته باشید که شامل تعیین هویت برند، تعیین بازار هدف و تولید محتوای حساب شده است. همچنین باید از شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت‌ها، ایمیل مارکتینگ و سایر کانال‌های دیجیتال برای ارتباط با مشتریان و ایجاد وفاداری به برند استفاده کنید و برند را بخشی از بیزنس تبدیل کنید.

این که فکر کنید اسم کسب و کار خود را با چند تبلیغ پر بازدید می‌توانید تبدیل به برند کنید کاملا غلط است. برند در طول زمان و با مدیریت هوشمندانه کسب‌وکار ایجاد می‌شود. همین مسئله هم یکی از دلایل ارزشِ برندهایی مثل اپل یا برند شخصی ایلان ماسک است. اگر ساخت برند این قدر ساده بود هیچ وقت برند و برند بودن تا این اندازه ارزشمند نبود.

چگونه با تفکر و مدیریت استراتژیک کسب‌وکار را توسعه داد؟

تفکر استراتژیک نقشه راه و هوش مصنوعی ابزاری قدرتمند برای رسیدن به خلاقیت و موفقیت در دنیای دیجیتال است. از مزایای تفکر استراتژیک می‌توان به  هدفمند شدن، برنامه‌ریزی دقیق، استفاده بهینه از منابع، انعطاف‌پذیری اشاره کرد. برای رسیدن به کسب‌وکار رقابتی باید تفکر استراتژیک را در سه راس خلاقیت، بازاریابی دیجیتال و هوش مصنوعی پیاده‌سازی کرد.

وقتی از خلاقیت سخن می‌گوییم باید تمرکز خود را روی راه حل‌های نوآورانه، شناسایی فرصت‌های جدید، تجربیات منحصر به فرد برای مشتریان بگذاریم. این خلاقیت در ترکیب با بازاریابی دیجیتال این امکان را به شما می‌دهد تا با دسترسی به مشتریان در هر زمان و مکان و خودکارسازی فرایندها، بتوانید تبلیغات و بازاریابی موثری داشته باشید.

این روزها نیز با گسترش هوش مصنوعی، امکان جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها، پیش‌بینی دقیق آینده، تصمیم‌گیری مبتنی بر داده مهیا است.

با ترکیب این سه، به رقابتی‌ترین کسب‌وکار تبدیل می‌شوید.